خیلی درباره مرگ فک میکنم و البته هردفعه از فکر بهش مثل سگ میترسم .
چرا مثل سگ میترسم؟ سگ میترسه مگه؟ البته تمامی موجودات ترس و تجربه میکنن ولی ما چرا مثل سگ میترسیم؟ یعنی سگ میترسه میگه مثل آدم ترسیدم؟ برای مثال کافیه یه نگاه به قیافه نژاد پیت بول بندازید . اون بزرگوار از هیچی نمیترسه . شاید بهتر باشه اگرم قراره مثل سگ بترسیم نژاد سگی که مثل اون ترسیدیم و مشخص کنیم . مثلا مثل شیتزو ترسیدم .
بگذریم . مرگ کلا مقوله عجیبیه، مثل باقی مقوله ها . کلا هستی چیز عجیبیه . نمیدونم تابحال با کسی که اقدام به خودکشی کرده برخورد داشتین یا نه . اگه موفق نشه بیچارهس چون زندگیش (حداقل برای مدت زیادی) دیگه مثل قبل نیست، نه بخاطر فکر و خیال خودش، بلکه بخاطر نگاهی که اطرافیان نسبت بهش دارن و بیخ گوشش پچ پچ میکنن . همونطور که باید مراقب حال و احوال اطرافیانمون باشیم که نکنه دست به خودکشی بزنن، باید حواسمونم باشه که اگه خودکشی ناموفق داشتن باعث نشیم از اینکه همین کارم نتونستن انجام بدن سرخوردهشن .
نشینیم توی جمع بگیم: خودکشی ناموفق داشته هه هه . خودش و کشت ولی نمرد هه هه . جای این حرفا بهش بگیم شکست مقدمه پیروزیه . بذاریم به این باور برسه که هنوز دیر نشده و با تلاش و کوشش میتونه حتما خودش و بکشه . راه و روش درست و بهش نشون بدیم و حتی اگه برامون مقدوره خودمون شرایط و براش فراهم کنیم .
پی نوشت: تو میتونی . باورش داشته باش