فکر کن مجری یه برنامه خبری تحلیلی وقتی منتظر تماسه ببیندگان نشسته، یکی زنگ میزنه و بهش میگه دختر نوجوونش و گروگان گرفته و اگه پخش زنده رو قطع کنن تموم اعضای بدنش و قطع میکنه و هرکدوم و یه طرف شهر میندازه . این آدم هدفش چیه واقعا؟ دنبال تریبون واسه حرفاشه؟ دنبال لذته؟ یه مریض روانیه و نمیدونه داره چیکار میکنه؟ 

چی میخواد و یا بهتره بگم از مجری چه خواسته هایی ممکنه داشته باشه؟ 

میتونید تصور کنید جلوی میلیون ها نفر نشتین و هرکی هرچی که دوست داره بگه و هرکاری ازتون خواست و انجام بدید؟ بخاطر بچتون/ عزیزتون؟ 

این آخرین طرحی بود که شروع به نوشتنش کردم و بعد از اینکه تا یه جاهایی پیش رفت گذاشتمش کنار . شاید اصلی ترین دلیلم این بود قابلیت اجرا شدن روی صحنه رو نداشت . به نظرم روی صحنه تئاتر مخاطب هیچوقت حسی که مجری اون لحظه داره درک نمیکنه و گرفتن مجوز هم کابوسی بود درجای خود . 

البته من دلایل انجام اینکار توسط گروگانگیر و حرفایی که میزنه و درخواستایی که داره رو داشتم و بخاطر نداشتن این ها کنسلش نکردم و صرفا با نگفتن دلایل خودم خواستم تخیلتون محدود به دلایل من نشه . همین