سلام

اول از همه، از باقی میزها معذرت خواهی کن و بهشان بگو آنها نیز برایم ارزشمندند اما کمتر از تو . میگویم تو چون دیگر باهم صمیمی شده‌ایم . یادت هست اولین برخوردمان؟ یا بهتر است بگویم برخوردم با تو . آن زمان میزکار نبودی و میز همه چیز بودی و بعدها نجاتت دادم . اولین برخوردم با تو به خیلی زمان قبل برمیگردد . تورا با انگشت شصتم شناختم . خشک و خشن بودی و باعث شدی مثل خر عر بزنم و بروم آغوش مادرم و تو عین خیالت نبود و از جایت تکان نخوردی و شاید با میزهای دیگر به من خندیدید . چند روز منتظر معذرت خواهیت بودم ولی خبری نشد پس آن زخم عمیق و سوختگی حقت بود . البته برای آن هم از مادرم کتک خوردم و مثل خر عر زدم و به آغوش پدرم رفتم . بازهم سکوت کردی و من هم تصمیم گرفتم نادیده‌ات بگیرم . 

نه وسایلم را رویت قرار میدادم و نه میگذاشتم کسی من را رویت قرار دهد . دیگر حتی نقاشی هایم را هم بهت نمی چسباندم و کنارت با بالش ها و چادر گل منگلی مادرم خانه نمیساختم و تو همچنان عین خیالت نبود . یک حالت گوربابایت به خودت گرفته بودی و البته آن موقع نمیدانستم اسم آن حالت گوربابایت است، بعدها فهمیدم . وقتی بزرگتر شدم دست هایم را میکوبیدم رویت . نمیخواستم تو را بزنم و با پدر یا مادرم دعوایم میشد ولی ترجیح میدادم جای کوبیدن روی میزها و وسایل دیگر روی تو بکوبم چون هنوز از دست آن سکوت کودکانه‌ات کلافه بودم . هی می کوبیدم و مشت میزدم و چندباری لگد هم روانه‌ات کردم ولی هیچ . تو مثل بز تنها ساکت میماندی و نگاه میکردی . بیشتر عصبانی شدم . وقتی مادر غذا را روی تو سرو میکرد بی اشتها میشدم، نگاهت که میکردم اشتهایم کور میشد . حالا که بزرگ شده بودم اگر میسوزاندمت کسی کتکم نمیزد و لازم نبود عر بزنم چون آدم بزرگ عر نمیزند . با چاقوی ضامن دارم اول اسم خودم به انگلیسی را رویت حکاکی کردم . میخواستم تمام اسمم را حکاکی کنم ولی اسمم به انگلیسی طولانی بود و حوصله‌ش را نداشتم . از عمد خاکستر سیگار را رویت میریختم و چندباری کثافت کاری های جوانانه‌ام را رویت انجام دادم که در این نامه سرگشوده جایش نیست، بگذریم . ولی هیچ نمی گفتی . هیچ شکایتی نمیکردی . شاید اگر فقط یکبار عکس العملی نشان داده بودی منم دست می کشیدم . شاید دوست میشدیم . مانند قدیم ها که مادر کهنه‌ام را رویت عوض میکرد . بابت کثیف کاری من را ببخش، کودک بودم و بی اختیاری جزئی از کودکیم بود . نمی دانم چقد معتقد بودی ولی چندباری اگر یادت باشد با دوستانم رویت قمار کردیم و البته مثل سگ باختم . آن هم مطمئنم تقصیر تو بود و باعث شد از این که تو را درگیر قمار کردم ناراحت نباشم . 

اگر مغرور نشوی باید بگویم  بابت چند چیز هم ممنونم . وقتی اولین شکست عشقی‌م را خوردم و گذاشتی یک دل سیر رویت گریه کنم . میتوانستی زیرم را خالی کنی و زمین بیفتم و مسخره‌ام کنی ولی ماندی . وقتی کنار تو بود که بهش پیشنهاد ازدواج دادم و قبول نکرد . بابت این یکی خیلی ممنونم . مشخص بود کنار تو کسی چیزی را قبول نمی کند پس از تو سواستفاده کردم . مطمئنم اگر جایی دیگر پیشنهاد داده بودم زندگیم حالا جهنم بود و تو را هم آتش زده بود . وقتی مثل خر توی گل گیر کرده بودم و به چک های برگشتی و دفترچه های اقساط و قبض آب و برق و گاز نگاه میکردم و تکانی خوردی و شماره نزول خور از زیر کاغذها بیرون آمد ممنونم . البته مطمئن نیستم کار خودت بود یا زمین لرزه و صد البته که نزول خور پدرم را درآورد و بابت اینکه پیشنهاد مضخرفت را قبول کردم مثل سگ پشیمان شدم . 

یادت می آید اولین متنی که با هم نوشتیم؟ چه ذوقی داشتیم یا داشتم، هنوز مطمئن نیستم خوشحال بودی یا نه و البته بابت نت بردادی رویت معذرت میخواهم . خودت میدانی سعی کردم پاکش کنم ولی آن یکبار کیفیت جنس ایرانی شگفتی آفرین شد . خودمانیم، چه متن مضخرفی شده بود . راستی، نباید بابت سوراخ کردنت من را مقصر بدانی، تمام میزهای کامپیوتر یک سوراخ برای رد کردن سیم ها دارند، پس شاید سوراخ باشی ولی از همه کاره بودن بیرون آمدی . اگر بگذاری این نامه بی کثافت کاری تمام شود برایت یک رومیزی میخرم . 

لق نزن

قربانت محمد

 

پ ن: خب، بنیانگذار این چالش آقا گل بودن و چون من از چالش ها دل خوشی ندارم نه تشکر میکنم و نه انتقاد و با یه خسته نباشید رد میشم

پ ن دوم: به دعوت مستور مجبور به تحمل شدید پس شکایت آنجا بَرید

پ ن سوم: مستور ۹۹ درصد بیان و دعوت کرده و منم مطمئنا آشنایی زیادی با خیلی ها ندارم و به همین دلیل با احترام به تمامی دوستان اول از همشهری خودم آسوکا که مثل خودم حال روحیش داغانه دعوت میکنم و سپس دوست دارم نامه‌ی محوِ رو بخونم .

پ ن چهارم: دستاتون و بشورین