یکی از قابلیت هایی که من ندارم حفظ ظاهره. بگو دوزار. یعنی میخوام بگم این چهره دلربای بنده در کسری از ثانیه درونیات رسوا کننده رو لو میده. مثلا ناراحت شدم، از یه چیزی که خیلیم مهم نیستا، این چشمای مثل دریاچه‌م سریع پته ها رو میریزه رو آب. بعد طرف برمیگره میگه : چرا ناراحت شدی؟ مگه چی گفتم؟ یکم جنبه داشته باش. مگه بچه‌ای؟ مسخره‌ی لوس. 

بعد من خب عصبانی میشم. رُخ مهتاب گونه‌ام به سرخی لاله میشه و باز باید ها و نباید ها رو میریزه بیرون. بعد طرف میگه : بیا من و بخور. خاک تو سرت کنن با این اخلاقت. بیشعور

اینجا من بیشتر عصبانی میشم. اینجاست که معادلات یکم بهم میریزه. 

یه آپشن جذابی که دارم اینه که وقت عصبانیت (وقتی سگ شده است را میگوید) جای اینکه ابروهای کمونم رو گره بزنم بهم، شروع میکنم به خندیدن و دندونای مرواریدیم و نشون میدم. اصلا هم دست خودم نیست. یعنی کسی در حالت عادی اگه بخواد نمیتونه اینجوری بخندونتم.

حالا اینا رو ول کنید. فهمیدید خیلی جذابم یا بازم توضیح بدم؟ :))