"یه چیز اشتباه همیشه اشتباس، هرچقدرم بخواد خودش و درست نشون بده"
مثلا یه روز یهو تصمیم گرفتم دیگه حرف نزنم و واقعا تا آخر شب در سکوت کامل خبری به سر میبردم . البته که سخت بود و مقاومت بالایی میطلبید ولی مقتدرانه این چالش و پشت سر گذاشتم . "رفقای بد دهنی دارم"
یا مثلا یه بار با اینکه خیلی گرسنه بودم تصمیم گرفتم چیزی نخورم . البته که معده درد گرفتم و به خاک سیاه نشستم ولی فهمیدم تغذیه نقش مهمی در سلامت روح و جسم داره . "درسته، قبلش هم میدونستم"
یا اگه بازم بخوام مثال بزنم میتونم به این اشاره کنم که میدونستم اگه زیادی به یه غول بی شاخ و دُم گیر بدم میتونه شقه شقهم کنه . البته که شقه شقه نشدم ولی فهمیدم زندگی وقتی یه دستت شکسته باشه جذابیت خاص خودش و داره . "ما اهل شکایت و پلیس بازی نیستیم"
جا داره اینم بگم که، مطمئن بودم اگه زیادی به اون دوتا چشماش نگاه کنم خواب و از چشمام میدزده . البته که نگاه کردم . نکته خوبش اینجاست که فهمیدم حرف بیخود نمیزدن وقتی میگفتن کم خوابی آدم و ضعیف و لاغر میکنه .
"شیوهی چشمت فریب جنگ داشت"
ژاپنیها ضرب المثل جالبی دارن که میگه : وقتی توی موقعیتی بودی که کاری از دستت برنمیومد، سعی کن از همون موقعیت هم لذت ببری .
"البته که مطمئن نیستم ژاپنیها همچین حرفی زده باشن"
نکته اینجاست که تصمیمات اشتباه خاطرههای قشنگتری واسه آدم میسازه "صد در صد اشتباه میکنم"