آقا ما نمی تونیم

نمی تونیم از هر چهار نفر که میبینیم عاشق سه تاشون شیم ... نمیتونیم از رو تعارف به یکی بگیم عزیزم بعد با خودمون فکر کنیم ببینیم واقعا عزیز بوده یا نه؟! ... آقا ما یبار خواستیم به  نفر بگیم نفسم ... نشستیم با خودمون دو دوتا چهارتا کردیم که اگه بره و بازم نفس بکشیم چی؟ ... آقا ما نمیتونیم ... ما خیلی دلمون بلرزه میریم یه گوشه آروم میشینیم تا آروم بگیره ... غرورمون که بشکنه فرداش نمیایم بگیم همه چی خوبه ... خوب نیست آقا ... کاری از دستمون برنیاد بازم خودمون و سرزنش میکنیم ... ما نمیتونیم بقیه رو اذیت کنیم ... ما فقط زورمون به خودمون میرسه آقا ... خیلی که چشمای یکی دلمون و ببره میریم تو آینه به چشمای خودمون نگاه میکنیم ببینیم چشامون چپ نباشه؟!! ... ما رو نگاه میکرد؟ ... ما رو نگاه نمیکرد؟! ... آقا ما بلد نیستیم به یکی بگیم شب بخیر و با یکی دیگه سر صحبت و باز کنیم ... وقتی شماره اونی که باید نرفت تو گوشیمون با چهارتا شماره دیگه گوشیمون و شلوغ نمیکنیم ... آقا ما با خودمون تعارف نداریم، سر دوست داشتن آدمام تعارف نمیکنیم ... بلد نیستیم آقا ... نمیتونیم کثیف بازی کنیم ... آقا ما میبازیم ولی زیر و رو نمی کشیم ... آقا ما میزون نبودیم خواستیم با یکی گپ بزنیم حواسمون بود وقتی سر کیفیم بازم بریم سراغش ... آقا خیلی سعی کردیم ولی نه، ما اهلش نیستیم 

ما نمی تونیم آقا